آرامش با نیلک

نیلک | روانشناسی آرامش درون مبانی عرفانی هنری آموزشی

آرامش با نیلک

نیلک | روانشناسی آرامش درون مبانی عرفانی هنری آموزشی

خوشبختی همین کنار هم بودن هاست
همین دوست داشتن هاست
خوشبختی همین لحظه های ماست
همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم.

SANATPANJOM.IR

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شارژ روحی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هر چه بکاری…

پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند. دستان پیرمرد می لرزید چشمانش تار شده بود و گام هایش مردد و لرزان بود.

اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم جمع می شدند اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف چشمانش خوردن غذا را برایش مشکل می ساخت. نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می خوردند و روی زمین می ریختند. یا وقتی لیوان را می گرفت شیر از داخل آن به روی میز می ریخت.

پسر و عروسش از آن همه ریخت و پاش کلافه شدند. پسر گفت: باید فکری برای پدربزرگ کرد. به قدر کافی ریختن شیر و غذا خوردن پر سروصدا و ریختن غذا بر روی زمین را تحمل کرده ام.

 

هر چه بکاری…

http://nillak.com/?p=12910

پس زن و شوهر برای پیر مرد در گوشه ای از اتاق میز کوچکی قرار دادند. در آنجا پیر مرد به تنهایی غذایش را می خورد. در حالی که سایر اعضای خانواده سر میز از غذایشان لذت می بردند و از آنجا که پیرمرد یکی دو ظرف را شکسته بود حالا در کاسه ای چوبی به او غذا می دادند.

گهگاه آنها که چشمشان به پیرمرد می افتاد و متوجه می شدند همچنان که در تنهایی غذا می خورد چشمانش پر از اشک است.
اما تنها چیزی که این پسر و عروس به زبان می آوردند تذکرهای تند و گزنده بود که موقع افتادن چنگال یا ریختن غذا به او می دادند.

اما کودک ۴ساله شان در سکوت شاهد تمام آن رفتارها بود.
یک شب قبل از شام مرد جوان پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود. پس با مهربانی از اوپرسید: پسرم داری چی می سازی؟
پسرک هم با ملایمت جواب داد: یک کاسه ی چوبی کوچک.
تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدم. و بعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد.

این سخن کودک آن چنان پدر و مادرش را تکان داد که زبانشان بند آمد و سپس اشک از چشمانشان جاری شد. اگرچه حرفی نزدند با این حال پی بردند که چه باید بکنند.
آن شب مرد جوان دست پدر را گرفت و با مهربانی او را به سمت میز شام برد.
پیرمرد روزهای باقی مانده ی عمرش را به همراه خانواده غذا خورد. اما زن و شوهر دیگر به افتادن چنگال یا ریختن غذا بر روی زمین اهمیتی نمی دادند.

  • افسانه یاری
  • ۰
  • ۰

 

 

صفات خدا را می‌توانی در هر ذره کائنات بیابی. چون او نه در مسجد و کلیسا و دیر و صومعه، بلکه هر آن همه جا هست. همانطور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد، کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد. هر که او را بیابد تا ابد نزدش می ماند.

 

 

  • افسانه یاری
  • ۰
  • ۰

قاعده شمس تبریزی - مولانا - قواعد شمس تبریزی - مولوی بلخی - نیلک - عرفان نیلک - عارفانه- چهل قاعده شمس تبریز - چهل قواعد شمس تبریز

 

 

 

 

قرآن را می‌توان در چهار سطح خواند.

سطح اول معنای ظاهری است.

بعدی معنای باطنی است.

سومی بطنِ بطن است.

سطح چهارم چنان عمیق است که در وصف نمی‌گنجد.

  • افسانه یاری
  • ۰
  • ۰

مهتاب ماه تابان

 

شعر -عارفانه - عاشقانه- شارژ روحی - روانشناسی - معنوی - عرفانی - آرامش

 

ندایی ، آوایی
نسیمی ، ابری
گذر میکند از خاطرم
آسمانی صاف ، هوایی خنک
چشمک ستاره ای ….
گذر میکند از خاطرم

مهتاب ماه تابانی

  • افسانه یاری
  • ۰
  • ۰

فرمولِ زندگى من خیلى ساده است صبح ها از خواب بیدار میشوم و شب ها به تخت خواب بازمیگردم در این بین سعى میکنم، بهترین باشم... گری_گرانت

 

فرمولِ زندگى من خیلى ساده است

صبح ها از خواب بیدار میشوم

و شب ها به تخت خواب بازمیگردم

در این بین سعى میکنم، بهترین باشم…

گری_گرانت

http://nillak.com/?p=12399

  • افسانه یاری